آنچه که مدیران باید درباره بازاریابی عصب پایه بدانند
بازاریابی عصب پایه جدیدترین و کاربردیترین ابزار مدیریت بازاریابی است. در این روش برای تسریع اثرگذاری بر مخاطبان، بر ناخودآگاه مشتریان اثر میگذاریم.
اکوسیستم کسب و کار امروز در جهان، محیطی پرتلاطم و پرتغییر است. در این محیط شرکتها از یک طرف و مشتریان از طرف دیگر درگیر عدم قطعیتهای بسیار زیاد بوده و به سختی میتوانند تصمیمگیری نمایند. این سختی در تصمیمگیری زمانی ارزش خود را نشان میدهد که مشتریان بین گزینش برندها و نامهای تجاری محصولات، درگیر انتخاب شوند و نتوانند تصمیم درست اتخاذ نمایند. یکی از دلایل این موضوع تنوع بسیار زیاد محصولات مشابه در بازار و رقابت های تنگاتنگ است که متاسفانه این رقابتها در ایران منجر به جنگ قیمتها شده است. از طرفی اختلاف کیفیت محصولات به مرحلهای رسیده است که مشتریان تفاوت زیادی را بین محصولات مشابه لمس نمیکنند لذا کیفیت در تصمیمگیری مشتریان در اکوسیستم جدید بازار نقش کلیدی ایفا نمیکند.
در اکوسیستم VUCA یا همان محیطهای پرتلاطم امروزی، دیگر مزیتهای رقابتی گذشته تاثیرات معناداری بر نظرات مشتریان ندارد زیرا تشابهات در مزیتها برای مشتریان تکراری شده است. حال مسئله اساسی این است، چه چیزی در محیط اکوسیستم امروزی بر ذهنیت مشتریان اثر گذاشته و آنها را ترغیب میکند تا محصولات یک شرکت را خریداری نمایند؟ چه روشهایی باعث میشود تا بتوانیم بجای اثر گذاری مستقیم بر ذهنیت مشتریان، آنها را غیرمستقیم درگیر محصولات خود نماییم؟
برای پاسخ دادن به این موضوع در ابتدا باید فرایند اثرگذاری بر روی افراد مورد بحث قرار گیرد. افراد در فرایند تصمیمگیری در ظاهر از منطق و بخش چپ مغز خود استفاده میکنند. اما به تازگی اثبات شده است که این تصور به کل اشتباه میباشد. بلکه افراد با نیمکره راست مغز خود انتخاب میکنند و 5 میلی ثانیه قبل از انتخاب، مغز موضوع را انتخاب کرده است و فرد صرفاً فکر میکند که خود در حال انتخاب است. این نکته نگران کننده یک موضوع عمیقتری را در خود نهفته دارد. | افراد با نیمکره راست مغز خود انتخاب میکنند و 5 میلی ثانیه قبل از انتخاب، مغز موضوع را انتخاب کرده است و فرد صرفاً فکر میکند که خود در حال انتخاب است. |
ویژگی روشهای بازاریابی نوین – نورومارکتینگ
بازاریابی عصب پایه (نورومارکتینگ) یک روش نوین و کاربردی در حوزه مدیریت بازاریابی است که در این روش، برای تسریع فرآیند اثرگذاری بر مخاطبان، به ناخودآگاه مشتریان اثر میگذاریم. این روش که تاکنون در صنعت بازاریابی و تبلیغات به عنوان یکی از روشهای پیشرفته و نوآورانه شناخته شده است، از تکنولوژیهای پیشرفته مانند ابزار عصب شناسی، هوش مصنوعی و یادگیری ماشین و علم نورومارکتینگ در کنار علوم روانشناسی برای تحلیل و تفسیر رفتارهای مشتریان استفاده میکند.
یکی از ویژگیهای منحصر به فرد بازاریابی عصبی، تمرکز بر ناخودآگاه و عوامل غیرمستقیم در تصمیمگیری مشتریان است. در این روش، سعی میشود به عواملی که در تصمیمگیری مشتریان تأثیر دارند، دست پیدا کرده و از طریق این عوامل برای تسریع پروسه تصمیمگیری مخاطبان و افزایش اثرگذاری تبلیغات استفاده کنیم. به طور مثال، با استفاده از تحلیل دادههای مشتریان و نتایج به دست آمده از آن، میتوان عواملی مانند علایق، نیازها و ترجیحات مشتریان را شناسایی کرده و با استفاده از این اطلاعات، تبلیغات را بهطور دقیقتر و هدفمندتری طراحی کرد.
توانایی بازایابی عصبی در رقابت بازار
از دیگر ویژگیهای نورومارکتینگ، توانایی تطبیق با شرایط متغیر بازار است. در بازاریابی سنتی، تصمیمگیریها بر اساس دادههای ثابت و با تأخیر صورت میگیرند. اما در بازاریابی عصب پایه، با استفاده از تحلیل دادههای زمانی و تاریخچه تصمیمگیریها، میتوان بهطور دقیقتر و سریعتری به تغییرات بازار و نیازهای مشتریان واکنش نشان داد. به علاوه، بازاریابی عصب پایه قادر است به صورت همزمان و در زمان واقعی بازخورد و تغییرات را در کمپینهای تبلیغاتی انجام دهد و بهطور مداوم آنها را بهبود بخشد.
در کل، بازاریابی عصب پایه به علت استفاده از علم پیشرفته و ترکیب آن با روانشناسی مشتریان، بهترین روش برای افزایش اثرگذاری و بازدهی در حوزه بازاریابی است. با توجه به تغییرات سریع در بازار و تحولات فناوری، استفاده از بازاریابی عصب پایه امری ضروری است و شرکتها باید به طور جدی به این روش مدرن و نوآورانه توجه کنند تا بتوانند رقابتی برتر در بازار داشته باشند.